نتایج جستجو برای عبارت :

منجلاب نادانی

شب اربعین لهوف می خواندم. آن بابی که دیگر از واقعه گذشته ... آن جا که حسینِ میدان، زین اَب است. کاروان که به کوفه رسید، مردم که کاروان را دیدند، پشیمان زده و شرمگین بودند. اشک می ریختند و دم از فدا کردن جان می زدند. ولی دیگر آن بابی از تاریخ که از واقعه گذشته بود، باز شده بود. و دیگر هیچ چیز، هیچ چیز، مطلقا هیچ چیز فایده ای که باید و شاید نداشت ... حضرت خطاب به مردم گفته بود " شما همانند گیاهی هستید که بر منجلاب بروید ( نه قابل خوردنید و نه موجب نفع ) و
​​​​​​
شب اربعین لهوف می خواندم. آن بابی که دیگر از واقعه گذشته ... آن جا که حسینِ میدان، زین اَب است. کاروان که به کوفه رسید، مردم که کاروان را دیدند، پشیمان زده و شرمگین بودند. اشک می ریختند و دم از فدا کردن جان می زدند. ولی دیگر آن بابی از تاریخ که از واقعه گذشته بود، باز شده بود. و دیگر هیچ چیز، هیچ چیز، مطلقا هیچ چیز فایده ای که باید و شاید نداشت ... حضرت خطاب به مردم گفته بود " شما همانند گیاهی هستید که بر منجلاب بروید ( نه قابل خوردنید و نه م
​​​​​شیری گرسنه از میان تپه‌های کوهستان بیرون پرید و گاوی را از پای درآورد. سپس در حالی که شکمی از غذا درمی آورد، هر از گاهی یکبار سرش را بالا می گرفت و مستانه نعره می کشید. 
صیادی که در آن حوالی در جستجوی شکار بود صدای نعره های مستانه شیر را شنید و پس از ردیابی با گلوله ای آن را از پای درآورد.
 
هنگامی که مست پیروزی هستیم بهتر است دهانمان را بسته نگه داریم.
غرور، منجلاب موفقیت است.
موفقیت برای اشخاص کم ظرفیت مقدمه گستاخی است
 
ادم گاهی میگه برم ... گاهی میگه نرم کلا تصمیم گیری در زمینه رفتن یا ماندن تنهایی بسیار دشوار است
به خصوص که به شمارش معکوس بیفته 
12_11_10_... 
در این زمینه باید دسته جمعی تصمیم گرفت اصن 
بودن یا نبودن ... ماندن یا نماندن 
حکیم بزرگوار شیخ الاسلام والمسلمین چنگیز السیبیل میفرماید :
برو که زماندنت سودی نیس ...  کسی نبرد سود ز منجلاب شدن 
برو که همچو رود جاری باشی .... همیشه پر از ماهی رنگی رنگی باشی 
:|
 
به نام خداوند جان آفرین
گاهی وقتها آدمها انقدر دلشون میگیره که میخواند سر به بیابون بزارند
جوری که هیچ وقت به اونجای که بوده برنگرده که اعصاب روانش خراب بشد چند وقتی میشد که منم این حال روزم شده همش تو فکرم خودم را به یه کاری مشغول کنم که اعصابم بهتر بشد اما اما ای دل قافل هرچه دارم شنا میکنم به ساحل برسم بدتر دارم دور میشم دور دور  خدایا تو کمکم کن که از این منجلاب بیرون بیام من خدای  من تو بزرگی تو کریم هستی تو رحیمی تو بزرگی قادر توانا یا رب
+ احساس بدی دارم ... حس تهوع
+ چرا هر چی میگذره بیشتر دلم میخواد فرو برم توی خودم ... تو پناهگاه های قبلیم .. مثل یک ادم ترسیده شدم ، از چیزایی که فکر نمیکردم اتفاق بیفتن حتی.. از آدما ، دقیقا موجودات اطرافم ...هیچ چیز جای نفع و سودشونو نمیگیره .. نه دوستی ، نه رفاقت ، نه محبت و به قول خودشون معرفت . حتی تو که داری اینو میخونی واسه نفع خودت خیلی کارا رو کردی که روحتو گول بزنی ..که با خودت بگی من درست ترین کارو کردم . حتی خودم ...
+ پر از خشمم و این نزدیکترین ه
امروز فردی در کنارم نشست و با من صحبت کرد٬ آسمان و ریسمان بافت که متوجه نشوم می خواهد بیاید حوزه چون هنوز در منجلاب تردید گیرکرده بود ولی به خاطر یک احساس خلاء در خودش یا زدگی از مدرسه‌و‌اطرافیان می خواست به حوزه پناه بیاورد 
ولی نمی دانست که حوزه خلاءش را پر میکند یا حوزه همان مسیر پاسخگوی اوست٬ به همین دلیل به هر دری زد از انگیزه من که چرا طلبه شدم و آیا راضی هستم یا نه و....
خیلی تلاشم را کردم که به او بفهمانم حوزه جای هر کسی نیست و بگویم الا
قبول کن تو مرا تا که مستجاب شومدوباره گریه کنِ مادرت حساب شوممرا خرابِ خودت کن، خرابِ غیر نکنز محضرت بروم هر کجا، خراب شومبه هر دری که زدم قبل تو جواب شدمبه هر دری بزنم بعد تو جواب شومخودت کشیدی ام از چاه معصیت بیروننخواستی که زمینگیرِ منجلاب شومبیا که سوختم از درد دوری ات عمریبگو چقدر، بگو تا به کی عذاب شوم؟به برکت نظرت، در عزای فاطمیه...دوباره نوکر این خانه انتخاب شومزمان روضه ی سخت بتول، چون اسپندمیان شعله ی آتش پر التهاب شومچه عاشقی است
بعضی وقتها واقعا دلم میخواد تو زمان و مکان دیگه ای باشم. بعضی وقتها با تمام این که از جمع ها فراریم دلم میخواد دورم شلوغ باشه و کسایی باشن که حرفمو میفهمنو منم میفهممشون. بعضی وقتها خسته میشم از راهی که پیش گرفتم. از آینده ای که فعلا فقط میتونم امیدوار باشم اونجوری بشه که من میخوام. نمیدونم چمه. دوباره احساس میکنم ممکن همه اینا بیهوده باشه. این سخت گرفتن این سخت کار کردن این امیدوار بودن... بعضی وقتها هیچ دلخوشیی نیست. من باید از خیلی چیزام بزن
ابو ابراهیم سمرقندی ما را خبر داد، گفت: به جناب منصور گفتم: مراد خداوند از اینکه فرموده الف لام میم چیست؟! فرمود: آن مانند سخن یکی از شماست هنگامی که با بلندگو سخن می گوید، پس پیش از آنکه سخن خود را آغاز کند می گوید: ❗️یک دو سه❗️ تا بداند که صدا می رسد و تا شنونده سکوت و توجه کند!... 
مناهج الرسول صفحه 43
‼️آری! اینست علامه تقلبی کسی که مریدانش دشمنان اورا حرامزاده میدانند... کسی که در منجلاب جهل گیر افتاده و تقلا میکند
اشارتی باشد برای عاقلان و
نام :  پسر زیبا
ژانر: درام,زندگی نامه
امتیاز: 7.3/10 از  20,800 رای 
جوایز: نامزدی 1 گلدن گلوب و 6 برنده و 23 نامزدی دیگر
زبان فیلم: دوبله 2 زبانه
خلاصه داستان:
نیک شف نوجوان، همه چیز دارد؛ از نمرات خوب و سردبیری روزنامه مدرسه گرفته تا بازیگری و مقام‌های ورزشی. ولی وقتی اعتیاد به زندگی او وارد می‌شود، پدرش به هر دری می‌زند تا بتواند او را از این منجلاب نجات دهد.
کارگردان:     Felix van Groeningen 
ستارگان: Maura Tierney, Steve Carell, Timothée Chalamet
محصول : آمریکا
مدت زمان : 120  د
بسم الله الرحمن الرحیم
تاهمین سال۹۶دنبال ارامش و راحتی بودم..
خسته شده بودم از خودم،ازاینکه چقدر بدبختم،ذلیلم،خوارم،شکسته ام،هیچی نیستم ووو....میخواستم خودمو عوض کنم از اون منجلاب تاریک دربیام،نجات پیداکنم برای خودم زندگی کنم قوی باشم و...بهش دست هم پیداکردم اما چه میدونستم دارم وارد وادی عشق میشم...
عشق سوختن دارد..
سوختن در آتشی که تا خودت را نجات ندهی،نجات نمی یابی...
فکرمیکردم عشق فقط خوش گذراندن هست،به هرحال کسیکه دیدش محدود باشه همین ف
بسم الله الرحمن الرحیم
تاهمین سال۹۶دنبال ارامش و راحتی بودم..
خسته شده بودم از خودم،ازاینکه چقدر بدبختم،ذلیلم،خوارم،شکسته ام،هیچی نیستم ووو....میخواستم خودمو عوض کنم از اون منجلاب تاریک دربیام،نجات پیداکنم برای خودم زندگی کنم قوی باشم و...بهش دست هم پیداکردم اما چه میدونستم دارم وارد وادی عشق میشم...
عشق سوختن دارد..
سوختن در آتشی که تا خودت را نجات ندهی،نجات نمی یابی...
فکرمیکردم عشق فقط خوش گذراندن هست،به هرحال کسیکه دیدش محدود باشه همین ف
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ فاطمیه اول ۹۸
قبول کن تو مرا تا که مستجاب شومدوباره گریه کنِ مادرت حساب شوممرا خرابِ خودت کن، خرابِ غیر نکنز محضرت بروم هر کجا، خراب شومبه هر دری که زدم قبل تو جواب شدمبه هر دری بزنم بعد تو جواب شومخودت کشیدی ام از چاه معصیت بیروننخواستی که زمینگیرِ منجلاب شومبیا که سوختم از درد دوری ات عمریبگو چقدر، بگو تا به کی عذاب شوم؟به برکت نظرت، در عزای فاطمیه...دوباره نوکر این خانه انتخاب شومزمان روضه ی سخت ب
سلام خدمت تمام کاربران گرامی
و اما بعد ...
میدون موضوعیه که در موردش زیاد بحث شده و تقریبا موضوع تکراریه اما دوست داشتم که دوباره در مورد بحث پیرامون خود ارضایی یک گروه ترک خود ارضایی تشکیل بشه و واقعا کمکی به همه آدمایی بشه که با این مشکل روبرو هستند و واقعا توانایی ترک اون رو ندارند و کسانی که در مورد ترک خود ارضایی تجربه و راهکار دارند با ما در میون بذارن، واقعا چه چیزی بهتر از این که بتونیم خودمون و بقیه رو از این منجلاب گناه بیرون بکشیم و ب
نگین انگشتری رسالت، بعثت یافت تا چشم انسانی که در اثر جهل یا عناد،
سر در آخور طبیعت دارد را به حقایق عالم باز نماید و او را در کوهسار کمال و
استقامت در میان راه مقدس تربیت و غار عبادت و خلوت و تدبر قرار دهد و به کسب معرفت نابتر وادارد و
از منجلاب نفسانیت و فرو رفتن در مادیت و شقاوت، بیرون بکشد و بر قامتش ردای
نورانی عبودیت و سعادت و قرب احدیت بپوشاند... «ادامه مطلب»...

ادامه مطلب
شاید مسخره به نظر برسه ولی این روزا که دیگه اون ادم نیس من با زنش دارم صحبت میکنم...چیزهایی برام تعریف میکنه که شاخ درمیارم..یعنی واقعا نمیتونم عمق وقاحت رو براتون شرح بدم! از وضعیت اشفته خانواده اون اقا در حال حاضر، از وضعیت خودش، چیزایی که به سرش اومده...یه جورایی انگار شدیم همدرد هم...انگار جفتمون یه بلا سرمون اومده باشه که البته مال اون به دفعات از مال من سنگین تره و با حرف زدن و پیدا کردن بلاهای مشترکمون همو اروم میکنیم..اون ادم،   زن خودش ر
این فیلم که ساخت کشور لهستان در سال 2017 می باشد در ژانر درام بوده و موفق به جایزه نخل طلایی کن بعنوان فیلم برتر سال 2017 شد کارگرداناین فیلم : Lukasz Palkowskiاست .
داستان این فیلم بر اساس رویداد های واقعی می باشد و درباره فردی معتاد است که از منجلاب و دنیای کثیف خود و بعد از اتفاقاتی تبدیل به قهرمان مسابقات مردان آهنین جهان در آمریکا می شود .در واقع این فیلم فعل خواستن و تغییر انسان را به تصویر میکشد نه تنها فرد مواد را ترک میکند بلکه با اراده آهنین خود ق
دانلود رایگان فیلم پسر زیبا با دوبله فارسی Beautiful Boy 2018 BluRay
فیلم سینمایی پسر زیبا ۲۰۱۸ با کیفیت بلوری 1080p & 720p & 480p
نامزد 1 گلدن گلوب، برنده 6 جایزه و نامزد 23 جایزه

نام فیلم: پسر زیبا – Beautiful Boy | ژانر: زندگینامه، درام | محصول آمریکا | تاریخ انتشار: 2018
زبان: دوبله فارسی + انگلیسی | مدت زمان: 02:00:52 | 
حجم: 2.41 گیگابایت + 1.15 گیگابایت + 559 مگابایت | امتیاز: 7.3 از 10
خلاصه داستان:نوجوانی بنام نیک شف، پسری است که همه چیز دارد؛ از نمرات خوب و سردبیری روزنامه م
دو روزی میشود که از سفر برگشته ام. روز اول سفر خیلی سخت بود ولی از روزهای بعدش اوضاع بهتر شد و توانستم تلخی هایی که در پست چه وقت سفر رفتن بود بیان کردم را تا حدودی فراموش کنم. آخر قبلا هم وقتی حالم خیلی گرفته بود سفر رفتن را امتحان کرده بودم ولی جواب نداده بود ولی این دفعه نمیدانم چرا و چگونه جواب داد و حالم را کمی بهتر کرد.یک نکته بگویم راجع به همسفر، اینکه می گویند آدم ها را در سفر بایستی شناخت واقعا درست است شما هرگز یک آدم را نمی شناسید مگر
بلاخره که چی ؟ تا کِی این وضعیت ؟
کِی میخوای به خودت بیای ؟ کِی میخوای بفهمی برای هیچکس پشیزی حال و احوالت و آیندت اهمیتی نداره ؟
تنها کسی که میتونه نجاتت بده از این فلاکت خودتی عزیزم..
باید بایستم بالای این چاه و دست خودمو بگیرم و بکشمش بیرون از این منجلاب .. چون به قول شاعر : نجات دهنده .. مرده است .
نمی خوام به نتیجه فکر کنم ..برام مهم نیست که امسال به هدفم میرسم یا سال دیگه .. فقط میخوام هر روز بهترینِ خودم باشم...
خستم از این وضعیت .. و له له میزنم
بسم الله الرحمن الرحیم
 پدر و مادرعزیزم خیلی دوستتان دارم ولی بداخلاقی و بدخویی شما باعث نابودی بنیان مقدس خانواده می شود ، اگر خداوند کوچکترین نظری بر ما نداشت و دیگر بد خوییتان را تحمل نمی کردم فقط خودش میداند چه بلایی به سرمان می آمد خدایی نکرده؛ همانا خداوند بزرگ فرموده است که اگر او را فراموش کنید و[ به بی احترامی و رعایت نکردن حق و حقوق اعضای خانواده و همه انسانها] ادامه بدهید اوهم شمارا فراموش میکند[ به دست شیاطین می سپارد] پس لطفا موا
 
از این که پول هایش به سرقت رفته بود، ناراحت نبود. نه اینکه ناراحت نباشد! به هر حال باید دوباره به پدر و مادرش رو می انداخت و از آنها پولی می گرفت. اما آن چه که بیش از هر موضوعی آزارش می داد، این پرسش بود که چرا یک جوان، هر چند بی بضاعت، به خودش اجازه می دهد درِ کیف دیگران را باز کند و پولشان را بردارد؟ عاقبت این جوان چه خواهد شد؟
می خواست از قسمت عمومی حمام محل بیرون بیاید، چشمش به جوانی افتاد که دستش را داخل جیب های لباس او برده و دنبال چیزی می گ
وبلاگ تقویم نیست
 که هر روز درباره وقایع روز پست بگذاریم. اگر ما سالی هم برای ۲۰ واقعه تقویم پست بنویسیم بعد از ۵ سال وبلاگ نویسی ۱۰۰ پست مناسبتی داریم و بدون هیچ حاصلی، اگر تقویم بخواهیم می‌خریم و روی دیوار اتاقمان آویزانش می‌کنیم.
وبلاگ یک طلبه رساله عملیه نیست
که دم به دیقه مسئله شرعی‌هایی که بسیاری از سایت‌ها بهترش را دارند کپی کنیم و بنویسیم.
وبلاگ دفترچه غر غر زدن نیست
که هر روز با هر کسی که دعوا می‌کنیم و از هر چه که ناراحتیم یا خوشح
حماقت مسیری است بدون انتها
بعضی از افراد به نظر می رسد جاده را می شناسند و حتی الامکان سعی می کنند پا در آن جاده نگذارند
بعضی ها پس از ورود به جاده، متوجه مسیر سنگلاخی و غیر عادی جاده می شوند و خود را کنار می کشند
اما بعضی از افراد، چنان در منجلاب حماقت به دام افتاده اند که تفاوت راه را از بی­راهه حتی با راهنمایی های یک کاربلد هرگز تشخیص نخواهد داد.
هر سال اسفندماه، وقتی که شمارش معکوس رسیدن سال نو آغاز می‌شود، به این فکر می‌کنم که سرچشمه‌ی این تب و تاب کجاست؟ چرا یک روز با بقیه‌ی روزهای عمرمان فرق دارد و باید آن را جشن بگیریم؟ چرا این روز آن‌قدر مهم است که حتی در بدترین شرایط اقتصادی، در حالی که بسیاری زیر بار زندگی روزمره‌ی خودشان هم کمر خم کرده‌اند، حاضر نیستند دست از جشن گرفتن بکشند و بازار تره‌بار و خشک‌بار داغ‌تر از همیشه است و سر فروشندگان لباس و کیف و کفش شلوغ‌تر از مواقع
گاهی وقت‌ها، بعضی لحظه‌ها، وقتی همه پیدایمان می‌کنند؛ خودمان را گم می‌کنیم. وقتی گم شویم؛ فرق نمی‌کند نوک قله ایستاده‌ایم یا در منجلاب نابودی دست و پا می‌زنیم. [...]
 
 
متن از وبلاگ دانکوب
 
با صدای آقاگل
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای
حقیقتش یه چیزی که از هفته پیش سرش حرص میخورم
اینه که
من از محمد یه کمی پول قرض گرفتم. ولی اولا تا اومدم اینجا پول های ایرانم رو دادم همه رو براش انتقال دادن
هم بهم قرض داشت
بهش پول داده بودم و بارها از منجلاب و بدبختی نجاتش داده بودم
ولی دوست داشتم بهش بیشتر کمک کنم.
بدون اینکه دینی به گردنم باشه دوست داشتم اینکارو انجام بدم.
این جدی گرگ زاده هیچ کمکی در این راستا نکرد.
نه تنها هیچ کمکی نکرد
بلکه برگشته عین این عقده ایا ایمیل زده میگه تو با پول پ
بیا به هم آلوده بشویم
کثیف به تو ام ، آغوش آسمان سهم من بود
دستو پا بزن در منجلاب زمان ، تو مرده ای من مرده ام مهربان باش که خاطره خوشی باشی ، کشمکش زیر پات برای نزاع بقا به دنبال راه حل است ، چیزی نیست غرق نمیشویم بالا نمیرویم ، مبتلا بشویم به ابتلا ، مبتلاهای ابتلا ، مگر انگل بده ، بدهکار چشمانت نیستم خلاف نیستم ، کسب و کسب وفاداری ، مبنایی دیده ای ؟ از کجا بدانم تو زیبایی مبنا چیست ؟ از کجا بدانم تو درست فکر میکنی مبنا نیست ، چرا شهرت ؟ چرا به د
بیا به هم آلوده بشویم
کثیف به تو ام ، آغوش آسمان سهم من بود
دستو پا بزن در منجلاب زمان ، تو مرده ای من مرده ام مهربان باش که خاطره خوشی باشی ، کشمکش زیر پات برای نزاع بقا به دنبال راه حل است ، چیزی نیست غرق نمیشویم بالا نمیرویم ، مبتلا بشویم به ابتلا ، مبتلاهای ابتلا ، مگر انگل بده ، بدهکار چشمانت نیستم خلاف نیستم ، کسب و کسب وفاداری ، مبنایی دیده ای ؟ از کجا بدانم تو زیبایی مبنا چیست ؟ از کجا بدانم تو درست فکر میکنی مبنا نیست ، چرا شهرت ؟ چرا به د
سلام آقای مهربانم
یادم نمیاید آخرین باری که برایتان نامه نوشتم کی بود . دو سال پیش بود ؟ یا همین پارسال ؟ فقط یادم می آید که در همان ایامی بود که نوشته هایم خالی از احساس نبود . نوشته هایم حرف به حرف نه فقط روی کاغذ ، روی صفحه ی دلم نقش می بست . نوشته هایی که کلمه به کلمه حلقه های اشک را می ساخت و جمله جمله عزمی بود برای حرکت ...
یادم نمی آید ... . لا به لای بازی دنیا گم شده ام آقا جان . دنیایی که حاضرم قسم بخورم که همه اش ، همه اش بازی است ! ذهنم را و - ای و
سازمان مجاهدین فرقه ضد بشری رجوی که بعد از جابجایی از همجواری ایران به
آلبانی و پایان وعده های هر ساله سرنگونی و بن بست تشکیلات نظامی و بی معنی
شدن کلمه ارتش به اصطلاح آزادیبخش و بسته شدن دریچه پذیرش و از کار افتادن
صدای فریب و نیرنگ از رادیو فرقه که روزی جوانان ایران زمین را مخاطب قرار
می داد و فریاد می زد از هر راهی که می دانید و می توانید به ارتش به
اصطلاح آزادیبخش بپیوندید ، حال در باتلاق آلبانی گیر افتاده و راه گریزی
برایش باقی نمانده
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



مدت زمان: 3 دقیقه 27 ثانیه
 
"زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق، تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند.
 
و مگر نه آنکه گردن‌ها را باریک آفریده‌اند، ت
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا تشخیص حق برای شما مثل روز روشن است یا مثل مورچه ای که درتاریکی روی سنگی سیاه راه میرود سخت است؟
تا یک جایی میتوانی دفاع کنی حرف بزنی اما از یک جایی به بعد کم می آوری...
سوال هایی برایت ایجاد میشود فقط در حد سوال میروری و از به اصلاح روشنفکر حزب اللهی که طلبه هم هست میپرسی قبلا هم سوال هایی ازین دست پرسیده بودی که به طور غیر منطقی میپیچاندت...
واقعا جوابی نمیتواند بدهد او که صدای حق طلبی اش در وبلاگش گوش مرا کر کرده بود...
رسول اکرم (ص) ضمن بیان آن وضعیت، خطرات ناشی از آن را گوشزد نموده و امت اسلامی را نسبت به فرو رفتن در این منجلاب هشدار داده است و ضروری ست زنان در عصر غیبت گوش جان به این موعظه گرانقدر سپرده و همچون دیدبانی بصیر و آگاه و به عنوان فرهنگ سازان جامعه، با آگاهی نسبت به خطرات، خود و جامعه را از این مرداب وحشتناک برهانند.
زن اگر در جایگاه واقعی خود در عالم هستی قرار گیرد، موجودی است نجات دهنده و حیات بخش. در غیر این صورت تبدیل به موجودی می‌گردد که یک ج
افرادی که ارزش هنر و دانش دیگران را در نظر نگیرند و به کپی کاری یا تقلب روی آورند در نهایت به نتایج بسیار بدی خواهند رسید. هنرمندان و دانشمندان به حمایت ما نیاز دارند و افرادی که دارای نعمت هوش و استعداد علمی و هنری بالا هستند باید مورد پشتیبانی و اقبال عموم واقع شوند.
جامعه‌ای که حتی بخش اندکی از آن برای تخصص ارزشی قائل نباشد و هر عضو رسمی آن بخش منافع خود را از هر باب، غنیمت از حقوق و زحمات دیگران یا تصرف نتیجه زحمات دیگران را به نوعی انتقام
 
باسمه تعالیامور اجتماعیمهاجرت قصیده ۵
ای جوانان بر شما گویم یکی حرف حساباز خدا خواهم که باشد بر شما فصل الخطاب
ای عزیزانم ! سخن در مورد هجرت بُوَدکو رقابت گشته در این دوره بر پیر و شباب
نیست کار و نیست شغل و زندگی مشکل شدهنیست هجرت چاره ساز ومشکلات است و عذاب
عزت ما در وطن باشد نه در دستان غیربرده می خواهند ما را، بهر اهداف خراب
دین ما ، آیین ما،فرهنگ بی همتای ماستحاوی افکار پویا باشد و اسرار ناب
دین ما تبیین کند احکام حق را بر بشرتا نیفتد د
خب، دارم برای اخرین امتحان میخونم؛ دینی. و خب دیگه گفتن نداره که مثل همه ی درسای حفظی دیگه ازش بدم میاد. ولی یه تفاوتی داره، یه تفاوتی که باعث میشه بعضی موقع از بقیه درسا هم بیشتر بدم بیاد ازش. اونم اینه که بعضی چیزاشو فقط باید حفظ کنی ولی هیچ وقت نمیفهمی چرا؟ هیچکس برات توضیح نمیده که خب پشت این حرف چیه اصلا؟
مثلا دیه ی زن نصف مرده. من اصلا هیچ علاقه ای به این مکتب فمینیست و این چرتو پرتا ندارم. مکتبی که ادعا داره از برابری حقوق زن و مرد دفاع می
علی پسر مزینان عاشق زادگاهش بود کویر محل هبوط او و این نیستان را کعبه ی آمال خود می دانست؛ تاریخی که در صورت جغرافیا برایش نازل شده بود.
امروز دوم آذر است همان روزی که خداوند فرزند شایسته کویر را به خاندان پرفروغ شریعتی در کهن دیار تاریخی مزینان هدیه داد مردی که سال ها بعد معلم و مدافع "عرفان ،برابری و آزادی" و مخالف زر، زور و تزویر،شد و چون نتوانستند فریادش را برتابند او را به شهادت رساندند غافل از آن که خط سرخ شهادت همیشه زنده است...
علی عاشق
توی جلسه آخر مشاوره، جادو رو پیدا کردم .انقدر این حس برام شیرینه و بهم قدرت میده که حتی دلم نمیخواد در موردش با کسی صحبت کنم .حتی مشاورم.فکر نمیکنم روحشم خبر داشته باشه که توی این جلسه به آرامشی رسیدم که سالهاست دنبالشم .یه قدرت محض.اینکه درسته همه چیز افتضاح به نظر میاد اما منم که میتونم این افتضاح رو بهتر یا بدتر کنم.
انگار نیاز داشتم یکی بهم بگه ببین تو قرار نیست مثل دیگران ازدواج کنی .محکوم به ازدواج نیستی .میتونی چشمت رو باز کنی و هر وقت او
مهمترین چیزی که من بعد ازدواج فهمیدم این بود:
اگر میخوای خوب زندگی کنی، اگر میخوای عاشق بمونی، اگر میخوای یه همراه خوب توی زندگی باشی، اگر میخوای شور و حرارت محبت اول ازدواجتون تا ابد بمونه بلکه بیشتر و بیشتر بشه، یه راه بیشتر نداره. یک راه.
«خدا رو در نظر بگیری»
این البته راهکار همه ی آرامش های عالمه. ولی این یه مورد رو من عمیقا حس کردم.
اینکه میان بعضی ها اول زندگی آدم میگن: هنوز اولشه که همدیگرو دوست دارید، یکم بگذره سرد میشید و خیلی هم مصرن
 
من دستانم را دراز کردم و عاجزانه از تو خواهش کردم که دستانم را بگیری. تو همیشه همان جا می ایستادی و نگاه می کردی که چگونه موهای من در هوا می رقصند و تو تنها و تنها آن نیشخند آزاردهنده را تقدیدم من می کردی. زمانی که دستانمان در کنار یکدیگر جا می گرفتند من نفسهایم درون سینه ام حبس می شدند تا زمانی که تو بروی و مرا با تمام کمبود های تنها بگذاری. من دوست داشتم زمانی که سرت را بر روی میز می گذاشتی و چشمانت را می بستی در گوشه بنشینم و به چهره ات نگاه ک
من دستانم را دراز کردم و عاجزانه از تو خواهش کردم که دستانم را بگیری. تو همیشه همان جا می ایستادی و نگاه می کردی که چگونه موهای من در هوا می رقصند و تو تنها و تنها آن نیشخند آزاردهنده را تقدیدم من می کردی. زمانی که دستانمان در کنار یکدیگر جا می گرفتند من نفسهایم درون سینه ام حبس می شدند تا زمانی که تو بروی و مرا با تمام کمبود هایم تنها بگذاری. من دوست داشتم زمانی که سرت را بر روی میز می گذاشتی و چشمانت را می بستی ، در گوشه ای بنشینم و به چهره ات نگ
به نام خدای گام‌های استوار :)
گام برمی‌داشتید، به سمت خون و جان فشانی کردن و پله‌های عرش را تا محضر سید الشهدا بالا رفتن...
گام برمیدارم که شرمنده نباشم. 
بی‌تاب شهادت بودید.
بی‌تاب جای خالی‌تان ایم.
چفیه‌ها جانماز و سفره و هویت‌تان بودند. 
چفیه‌ها نور چشم‌مان شدند.
چقدر دلتنگیم ...
مثل کوهه و شلمچه و فکّه؛ که شما در جان‌شان دارند و در کنارشان نه...
سید مرتضی! مربی شهیدم؛ صبح که چشم باز میکنم در گوشم می‌خوانی:" خون سرخ ما فلقی‌ست که پیش از ط
از چند ساعت پیش خیلی دلم گرفته. حقیقتش رو بخواین، باطن افکارم دقیقاً مثل تصویر بالاست؛ پر از آشوب و بی نظمی، سرد، تاریک و رنج دیده. توی قسمت وبلاگ های آپدیت شده یه گشتی زدم و دیدم واقعاً وبلاگستون داره رو به ورطه نابودی می ره؛ اکثر وبلاگ ها، یا تبلیغاتی اند، یا چرندیات، یا کُپی اَند پِیست. حالم اون موقعی بدتر می شه که عده ای نوجوان (گرچه سن شون اقتضا می کنه) وبلاگ زدن و مطالب کپی اَند پِیست می ذارن؛ و موقعی که ما باتجربه ها می خوایم یکم کمکشون ک
 
 
ذهن ما محل آمدورفت هزاران اندیشه است که با گزینش به برخی افکار بال و پر می‌دهد.پایان روز، درست مانند زمانی است که پس از یک خرید مفصل از بازار برگشته‌ای و وسیله‌های نو را بسیار دوست داری و دلت می‌خواهد دائم نگاهشان کنی و هر چه زودتر از شر وسیله‌های کهنه و مستعملت رها شوی...

خواهان آنیافکار جدید روزت را نگهداری؛ البته نه تا همیشه، تا زمانی که دلت را نزده باشد و دسته‌ دیگر افکار هم ذهنت را درگیر می‌کند که دوستشان نداری و از آن‌ها فراری ه
این روزها اتفاق های عجیب خیلی بیشتر از همیشه مرا سر شوق می آورد
همین که یکنواختی این روزهایم کمی دستخوش تلاطم دریای بی در و پیکر زندگی می شود
خودش
آنقدر برای من مسرت بخش است که توگویی انگار دستان تو را دوباره در بغل کشیده ام
امروز اتفاق عجیبی افتاد
چیزی شبیه یک تصادف
شبیه یک اتفاق بد
یک اتفاق دردناک
و آن، زنده شدن بخشی از خاطرات سالهای دور بود
روزهایی که بی خبر از تقدیر این روزهایم
دیوانه وار به تو عشق می ورزیدم
روزهایی که بی تو می گذشت
اما هم
ذهن ما محل آمدورفت هزاران اندیشه است که با گزینش برخی از آن‌ افکار را بال و پر می‌دهد.پایان روز، درست مانند زمانی است که پس از یک خرید مفصل از بازار برگشته‌ای و وسیله‌هایت گرچه دوست داشتنی‌اند و دلت می‌خواهد دائم نگاهشان کنی و هر چه زودتر از شر وسیله‌های کهنه و مستعملت رها شوی...اندیشه‌ای را که دوست داشتنی‌اند می‌خواهی تا همیشه نگاهشان داری البته نه تا همیشه، تا زمانی که دلت را نزده باشد و دسته‌ دیگر افکار هم ذهنت را درگیر می‌کند که د
 درد تاریکی ست درد خواستنرفتن و بیهوده از خود کاستنسر نهادن بر سیه دل سینه هاسینه آلودن به چرک کینه هادر نوازش، نیش ماران یافتنزهر در لبخند یاران یافتن
 
توجه : این پست ناله است!اگر به هر دلیلی ناله نمیخواهید از خواندن آن خودداری فرمایید!
 
من میدونم که چرا نمیتونم خونه بمونم!چون نمیتونم اون محیط رو تحمل کنم!اون همه انرژی منفی که به سمتم حواله میشه! و میدونمم سر منشا اینا چیه!تفاوت!و ناراحتی شدید مادرم!
اخرین لحظه ای که داشتم میومدم خوابگاه م
 درد تاریکی ست درد خواستنرفتن و بیهوده از خود کاستنسر نهادن بر سیه دل سینه هاسینه آلودن به چرک کینه هادر نوازش، نیش ماران یافتنزهر در لبخند یاران یافتن
 
توجه : این پست ناله است!اگر به هر دلیلی ناله نمیخواهید از خواندن آن خودداری فرمایید!
 
من میدونم که چرا نمیتونم خونه بمونم!چون نمیتونم اون محیط رو تحمل کنم!اون همه انرژی منفی که به سمتم حواله میشه! و میدونمم سر منشا اینا چیه!تفاوت!و ناراحتی شدید مادرم!
اخرین لحظه ای که داشتم میومدم خوابگاه م
از اولین ( و آخرین ) پست من در این وبلاگ چیزی بیشتر از 1 ماه گذشته و من هنوز روی  همون نقطه ایستادم..
همیشه وقتی آدم هایی رو میدیم که حال روحی و شرایط اجتماعی و حتی مالی خوبی ندارن بلافاصله این سوال توی ذهنم نقش می بست که " اگه من جای این آدم بودم چی کار می کردم ؟ " و بعد بلافاصله ایده های فوق العاده ای به ذهنم سرازیر می شد...
شروع می کردم به برنامه ریزی که من اگه جای این آدم بودم میرفتم پیش فلانی و برای فلان مدت براش کار میکردم و توی این مدت فلان مهارت
امشب بنزین گران‌تر شد و باز هم ملت به پمپ بنزین‌ها هجوم بردند!
به ملتِ تحقیرشده‌ای تبدیل شده‌ایم که ساعت‌ها در صف پمپ بنزین انتظار می‌کشیم برای چند لیتر بنزین بیشتر! یعنی چنان کوچک و کم‌توقع شده‌ایم که به همین چند لیتر بنزینِ بیشتر قبل از گرانی حقیرانه تن می‌دهیم و حتماً در دل نیز خود را خوش‌شانس می‌دانیم که قبل از گرانیِ بنزین باکی پُر کرده‌ایم!
به کجا می‌رویم؟ به عکس بالایی بنگرید؛ اعتراض کشاورزان هلندی با تراکتورهایشان علیه سیاس
بسم الله الرحمن الرحیم

امیر حسین مقصودلو معروف به تتلو یکی از چهره‌های خبر ساز و پر حاشیه
این سال‌ها بوده است. کسی که حالا در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام با یکی دیگر از چهره‌های
معروف به بالاترین رکورد مخاطب لایو دست پیدا کرده است. حاشیه‌های زیادی رخ داده
که برای نوشتن خلاصه‌وار آن‌ها هم چندین صفحه نیاز است.

آخرین حاشیه‌ای که برای دومین بار منجر به بسته شدن صفحۀ 4 میلیونی او
شد این بود که از هوادارانش درخواست کرده بود که بیایند و به او انرژ
با سلام خدمت دوستان و علاقمندان داشتم به برخی موضوعات سالهای
گذشته نگاه میکردم. چشمم به کتابی کوچک افتاد. از این بابت که قطرش کم و
عرضش باریک و می شد سریع مروری به آن کرد . اسم کتاب بود: “بخوان برای ایران بخوان “ کتاب گردآوری شده توسط ایرانیان کالیفرنیا بود و در سال 1375 منتشر شده بود .
موضوع کتاب دررابطه با آقای مهندس “محمود ملک افضلی” پسر مرضیه
“اشرف‌السادات مرتضایی (مرضیه)” خواننده ایرانی بود که از آمریکا به انگلیس
برای دیدن کنسرت ما
رهپویان هدایت: از آنجایی که غربیان دهها
سال  است در حال القاء برتر بودن خود بر دیگران و ترویج سبک زندگی خود
بر ایرانیان را دارند، خانواده هم از این برنامه و راهبرد غرب در امان  نمانده
است و با هجمه های فراوانی روبروست. یکی از راههای ضربه زدن به کانون
خانواده  از طریق شبهمعنویت هایی است که با لباس زندگی شاادتر و معنوی
تر در جوامع نفوذ کنند و سپس آنچه غرب و استعمار از آنها می خواهد را پیاده
نمایند.

با نگاهی به گروه ها و عرفان های تقلبی می توان
 
آقا سیّد مجتبی علمدار را خیلی اتفاقی شناختم. زمستان بود. برای خریدن نوار یکی از مداحان به نمایشگاهی که در شهرمان دایر بود رفتم. نوار حضرت ابوالفضل (علیه السلام) آن مداح را خواستم.
فروشنده نواری به من داد با عنوان شهید علمدار. چون آقا ابوالفضل (علیه السلام) هم علمدار بودند فکر کردم همان است و خریدم.
وقتی آن را در خانه گوش دادم متوجه شدم مداحی ناشناس برای خانم حضرت رقیه (علیها السلام) می‌خواند.
از آن‌که نوار اشتباهی خریده بودم دمق شدم. ولی با ا
آقا سیّد مجتبی علمدار را خیلی اتفاقی شناختم. زمستان بود. برای خریدن نوار یکی از مداحان به نمایشگاهی که در شهرمان دایر بود رفتم. نوار حضرت ابوالفضل (علیه السلام) آن مداح را خواستم.
فروشنده نواری به من داد با عنوان شهید علمدار. چون آقا ابوالفضل (علیه السلام) هم علمدار بودند فکر کردم همان است و خریدم.
وقتی آن را در خانه گوش دادم متوجه شدم مداحی ناشناس برای خانم حضرت رقیه (علیها السلام) می‌خواند.
از آن‌که نوار اشتباهی خریده بودم دمق شدم. ولی با این
شوکه کننده س که این اتفاق توی اخبار هم اومده...ولی همچنان به نوعی ادامه داره....با یه سرچ ساده میشه ازش کلیپ های متعددی دید.... یکیش رو من لود کردم آدرسشو میذارم دوس داشتین ببینین: کلیک رنجه کنید...
دوباره برای تهدیدشون به اتاقشون رفتن...دو نفرشون جدید بودن و یکیشون قدیمی....طفلکم دیروز پیام داده بود و زنگ زدم باهاش حرف زدم...دوباره ساعت 12 شب رفتن اتاقشون....در از داخل قفل بوده که اینقدر به در کوبیدن و داد زدن که چرا و به چه حقی در رو قفل کردین تا اینا ر
سلام 
نویسنده : اشکان ارشادی 
روزگاری ، ایامی میگفتند : این خاک هویت ماست. یا حدیث‌ها میگفتند ولی کمتر کسی به عمق معنا پی می برد چون آن را نه لمس کرده بود و نه تجربه! اینکه حافظ گوید : چه ها کشیدم از دست مردم نادان! به معنای روشن معلومست ولی به تجربه کردن و کلکل با نادانها و بیلمزلر چقدر سخته و باید جای او بود تا از فهوای کلام گذشت و به عمق مطلب بیان شده رسید ، یعنی کسب معنی داریم تا معنی. 
« خاک پدرانست نکو دار » . بحقیقت کاری نشد برای خاک پدری بکن
حذف شهید... شرم اورترین کمپین خناسان... با توجه به حذف سلسله وار واژه مقدس شهید در شهرهای مختلف کشور، به یقین می رسیم که یک برنامه کاملا مهندسی در اتاق فکر جریان نفاق طراحی ، و در حال اجرا می باشد. تحلیل این موضوع کار سختی نیست ، فقط کافی است به شخصیت مدیرانی که در این کار ظالمانه دخیل هستند نگاهی داشته باشیم . تقریبا اکثر این افراد از کمبود شخصیتی در رنج و سعی کرده خود را به هر قیمتی در زمره مدیران قرار دهند . این روحیه انسان را به سمت خود فروشی ک
فساد مدام خودش را بسط می‌دهد. ولی پاکی باید مدام از خودش مراقبت کند و معمولاً چیزها نمی‌توانند پاک بمانند. 
این حرف را حدود سه یا چهار سال پیش، متوجه شدم. تابستان بود، تهران، خانه‌ی امین، یادداشت‌های آندره‌ی تارکوفسکی را ورق می‌زدم و این حرف را خواندم و از آن وقت به بعد، در این سال‌هایی که زندگی کرده‌ام مدام جلوه‌های مختلف این عقیده را در زندگی‌ام مشاهده کرده‌ام. هرشکلی از مرض بسط می‌یابد. ناامیدی ناگهان ضرب در هزار می‌شود. فساد همی
حذف واژه شهید،
شرم اورترین کمپین خناسان...
با  توجه به حذف سلسله وار واژه مقدس شهید  در شهرهای مختلف کشور، به یقین می رسیم  که یک برنامه کاملا مهندسی  در اتاق فکر جریان نفاق  طراحی ، و در حال اجرا می باشد.
تحلیل این موضوع کار سختی نیست ، فقط کافی است به شخصیت مدیرانی که در این کار ظالمانه دخیل هستند نگاهی داشته باشیم .
تقریبا اکثر این افراد از کمبود شخصیتی در رنج و سعی کرده  خود را به هر قیمتی در زمره مدیران قرار دهند . این روحیه انسان را به سمت
 
حذف واژه شهید،
شرم اورترین کمپین خناسان...
 
با  توجه به حذف سلسله وار واژه مقدس شهید  در شهرهای مختلف کشور، به یقین می رسیم  که یک برنامه کاملا مهندسی  در اتاق فکر جریان نفاق  طراحی ، و در حال اجرا می باشد.
تحلیل این موضوع کار سختی نیست ، فقط کافی است به شخصیت مدیرانی که در این کار ظالمانه دخیل هستند نگاهی داشته باشیم .
تقریبا اکثر این افراد از کمبود شخصیتی در رنج و سعی کرده  خود را به هر قیمتی در زمره مدیران قرار دهند . این روحیه انسان را به س
  
نقد رمان اسطوره: نویسنده، قوانین بشری را جانشین قوانین الهی می کند.
نقد رمان اسطوره نوشته ی پگاهاسطوره فراتر از عالم ماده است.کسی که شبیه آرزوهاست.دست نیافتنی است.کسی که در خوبی ها سرآمد است.کسی که بی نظیر است.اسطوره، نشانه ی راه است.آنقدر متفاوت است که ذهن و دل را به تسخیر در می آورد.باید مجسمه اش را ساخت.
رمان می خواهد شخصیتی به نام « دیاکو » را اسطوره معرفی کند.دیاکو جوانی کرد است، که در جریان جنگ کودکی هشت ساله بوده است.مقابل چشمان او و ب
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلی‏ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُون»(1)«و به تحقیق فرستادیم پیغمبرانی به سوی امت‏هایی که قبل از تو می‏زیستند پس به منظور اینکه شاید روی تضرع به درگاه ما آورند آنان را به سختی‏ها و گرفتاری‏های گوناگون گرفتیم»با همه‌گیر شدن شیوع ویروس کرونا و به هم ریختن اوضاع اقتصادی مردم و درکنار آن شنیده شدن زمزمه‌هایی که حکایت از شروع وضعیت آخرالزمانی دارد عده‌ا
قسمت اول را بخوان قسمت 84
رختخواب را پهن کردم و بالشت خودم را هم در کنار بالشت عزیز گذاشتم. عزیز با حالت مشکوکی مرا نگاه کرد. به سمتش نگاهی کردم و با خنده گفتم: عزیز! چی شده؟
- تو می خوای مثل قدیما تو بغل من بخوابی؟
با شیطنت گفتم: اره خوب...
خندید و زیر لبش چیزی گفت.؛ من فکر می کنم دعای خیر برایم کرده بود! ان شالله که همینطور باشد.!
خلاصه آن شب رویایی ترین شب من شد. وقتی در کنار هیکل درشت عزیز دراز کشیده بودم. دستم را روی شکمش بردم و گفتم : عزیز چنده ما
هفته گذشته تولد خواننده بسیار خوب کشورمون خانم گوگوش بود. کسی که می تونیم بهش بگیم اسطوره ای در موسیقی پاپ چند دهه اخیر ایران. این اسطوره در پانزدهم اردیبهشت 70 ساله شد. گوگوش ویژگی هایی داره که به جرأت میشه گفت از معدود خوانندگان ایرانی است که در تراز بین المللی هم حرف هایی برای گفتن داره. 
پیشینه فعالیت، کارهای ماندگار، قدرت صدا، انتخاب ترانه های عمیق و با معنی و همکاری با آهنگسازهایی که واقعا استاد بوده و هستن در کارهاشون. در کارنامه کاری
چندوقت پیش مقاله‌ای خوندم راجع به زندگی اجتماعی انسان‌ها و این‌که معلوم نیست آیا انسان از ابتدا موجودی اجتماعی بوده یا برای رفع نیازهای خودش و بهره‌مندی از چیزهایی که اجتماع می‌تونسته بهش پیشکش کنه، پذیرفته که به صورت اجتماعی زندگی کنه. و البته نگارنده مورد دوم رو محتمل‌تر می‌دونست. و اگه من رو به عنوان نمونه انتخاب می‌کرد، احتمالاً به طور کلی از اجتماعات و زندگی اجتماعی ناامید می‌شد.
این روزها در نقطه‌ی اکسترمم زندگی می‌کنم و همه
دو سه برگ از تاریخ گذشته خودم:
عید نوروز سال 58 به دعوت یکی از دوستان به مسجد قالیچیلر تبریز واقع در کوی چوستدوزان (البته مسجد کوچکی که در جنب آن مسجد بود) به جلسه سخنرانی مقصود کهنه چی (مقصود فراستخواه فعلی و از افساد طلبان بنام)رفتم 18 ساله و بر خلاف بیشتر هم سن و سالهای خودم دیپلم بودم آقای کهنه چی در خصوص لیبرالیسم،سوسیالیسم و کمونیسم مطالبی را گفتند هر سه عبارت برایم ناآشنا بودند مفهوم آنها را جویا شدم یک جواب نامتعارف برایم داد و بیشتر منظ
دیروز رفتیم دادگاه. علیه بابام و خاله و دایی و پسرخاله‌هایم شکایت کرده بودند. آقایی که همسایه‌ی خاله‌ام شده شکایت کرده بود. خانه‌ی خاله‌ی من آخر دنیاست. از جاده‌ی آسفالته و خاکی و فرعی‌های روستا می‌گذری و به یک دوراهی می‌رسی. آخر کوره‌راه سمت چپ می‌رسد به خانه‌ی خاله‌ی من. بهارها از انبوه علف‌ها و سبزی برگ‌ درخت‌ها شک می‌کنی که ماشین تا انتهای کوره‌راه برود. پاییز زمستان هم آن‌قدر گل و شل است که به فکر شاسی‌بلند می‌افتی. ساکت‌تر
به قلم دامنه. به نام خدا. درخونگاه. چندی پیش، از شاتل« درخونگاه» را به تماشا نشستم. (درخونگاه منطقه‌ای از مناطق شهر تهران است) یادداشت‌هایی هنگام دیدن فیلم نوشتم ڪه اینڪ تبدیل به یڪ متن می‌ڪنم. البته ضعف‌ها و تیرگی‌ها درین فیلم، از نگاه من زیاد است، اما نمی‌توانم از نڪاتی ڪه مؤثر دیدم و برداشت نموده‌ام، به اشتراڪ نگذارم، پرده‌پرده می‌ڪنم تا برداشت خوانندگان را آسان‌تر سازم:
 
گریم امین حیایی در فیلم سینمایی «درخونگاه»
 
پرده‌ی ۱. رضا (
یکنواخت شدن زندگییکی از رایج‌ترین دلایل اعتیاد نوجوانانی که به الکل یا موادمخدر رو می‌آورند، کسالت بار بودن زندگی‌شان است. برای نوجوانان، احساسی که بعد از مصرف مواد تجربه می‌کنند، نوعی وقت گذراندن و رهایی از روزمرگی به حساب می‌آید. هرچه میزان مسئولیت‌هایی که یک فرد در دوران نوجوانی می‌پذیرد بیشتر باشد، احتمال یکنواخت شدن زندگی و روی آوردن به مواد مخدر و روان‌گردان کمتر خواهد بود.
مشکلات ارتباطیبرای بسیاری از نوجوانان، بخصوص کسانی
امروز تنها می خواهم از تو بنویسم. تنها ز تو و وجود تو و اخلاق تو. زمانی که می خندی و انگار در دل من کوه های یخ ذوب می شوند و حلقه ها و قطرات اشک مانند الان سعی می کنند راهشان را به سمت صورتم پیدا کنند. به این فکر می کنم که تو چه بویی می دهی و هر چه به آن فکر می کنم به این نتیجه می رسم که بوی تو شیرین تر و خوش بو تر از هر بویی است که تا زمان حال به مشامم خورده است. من عادت کرده ام روز و شب به تو فکر کنم و به آن بیندیشم که روزی تو را در آغوشم بکشم. عادت کرده
همه ساله در سالگرد 15شهریور ماه سال 1344 ، فرقه ی رجوی در بوق و کرنا می دمد که سازمان با مسعود رجوی به رشد و اعتلاء رسیده است !در همین رابطه در یکی از سایت های فرقه ای ، چنین آمده است :” حضور یک اپوزیسیون در هیأت سازمان مجاهدین خلق ایران با یک سابقهٔ تابناک ۵۴ساله است که روح مقاومت را در میان مردم به‌صورت کانون‌های شورشی و شوراهای مردمی در سراسر کشور با هدف تسریع سرنگونی رژیم حفظ کرده و اعتلا بخشیده است. در برابر رژیم یک آلترناتیو قدرتمند در هیأ
باسمه تعالی
 
((  دردنامه ترانزیت ))
مدیران محترم شرکت های حمل و نقل بین المللی
سلام علیکم
          احتراماً بررسی ها ، مطالعه کتب قوانین و آیین نامه های مسلط بر امر حمل و نقل بین المللی به ویژه در موضوع ترانزیت و نیز تعدد بی حد و حصر آن به روشنی حکایت از آن دارد که در پس پرده این عزمی جدی برای به چالش کشیدن بنگاه های اقتصادی فعال در این بخش برای ایجاد موانع جدی و حذف آن در کشور دارد . دوایر موجود و مدعیان مبارزه با قاچاق کالا و ارز نفس کشیدن در هوا
بی‌شک خبرسازترین رویداد روزهای اخیر در سطح منطقه‌ بر پایی مجموعه‌ای از شورش‌ها و اعتراضات خیابانی در دو کشور عراق و لبنان است. این دو کشور که در برهه کنونی به نوعی دو حلقۀ حیاتی محور مقاومت محسوب می‌شوند از جمله پایدارترین دوستان ایران اسلامی نیز محسوب می‌شوند. پس از وقوع درگیری‌های اخیر در این دو کشور، رجوی و هوادارانش نهایت سعی و تلاش خود را به کار بردند تا با سود جستن از دستگاه تبلیغاتی خویش که هزینۀ آن را از اربابان استعمارگر فرقه د
یه چی بودم چی شدم یه ساله...
یه وبلاگی این چالش رو گذاشته بود...که واقعا یادم نمیاد کی بود. ببخشید. لطفا بیاد خودشو معرفی کنه لینکش کنم. 
خلاصه اینکه...
من در طول یکسال، نمیشه گفت یه آدم دیگه شدم. یه سری چیزا یاد گرفتم و از یه سری چیزا واقعا ضربه خوردم و درس گرفتم. به جز یکی دو مورد، از هیچ نظر از خودم ناراضی نیستم.
از الان اعلام کنم که این پست برای هلن آینده است و احتمالا از خوندنش حوصلتون سر بره، پس صفحه رو ببندید و برید سراغ ستاره بعدی.
 
1)مدرسه:من

سلام.
این یک پیام جمعی برای همهٔ دوستان و هم وطنام در ایرانه.
هر کسی با هر سن و سالی و با هر جنسیتی که در ایران زندگی میکنه و یا حتی ایرانیه و خارج از کشور زندگی میکنه.
پیام یک جَوون ایرونی به همهٔ هموطنان ایرانیه دوستدار ایران.
الان که دارم این پیام جمعی رو میفرستم نمیتونم اسم ببرم ؛ ولی روی صحبتم با همهٔ شما دختر و پسرای ایرانیه که حتی برای یک بار هم شده دلتون از اینکه ایرانی هستید شاد شده و از اینکه ایرانی هستید افتخار کردید.
نمیدونم چی باع
چهارچوب ها و حریم ها تا کجا معتبرند؟ هر چیز برای خود حریم و مرزی دارد. انسان برای خود، حریم قائل است و اگر احساس کند کسی به حریم او نزدیک می شود از خود عکس العمل نشان می دهد. به طور مثال اگر در خیابانی خلوت، کسی شانه به شانه دیگری راه برود برای او ناراحت کننده و آزار دهنده است اما اگر در پیاده رویی شلوغ و پر ازدحام چنین اتفاقی بیفتد امری طبیعی جلوه می کند. مرز اعتماد و اعتقاد به حریم ها چیست؟
با چه معیاری می توان حریمی را نادیده انگاشت یا این که آ
نقد کتاب سه دختر حوا : مهم نیست سکوت کنی تا کسی بمیرد، خودت را به بی­ خیالی بزنی و دفاع نکنی تا به خاطر تو آبروی کسی برود، مهم این است که راحت باشی.
 
نقد کتاب سه دختر حوا ، نویسنده الیف شافاک
خلاصه کتاب:
کتاب سه دختر حوا داستان دختری به نام پری است که در ترکیه زندگی می­ کند،مادرش مسلمانی متعصب و پدرش لاابالی است.برادرانش هم همین­ طور، با افکاری متفاوت اند!در خانه پری درگیری لفظی جریان دارد و خبری از محبت بین والدین نیست،و پر است از شبهه و سردرگ
 
داستان عامه پسند
باز هم جزء اولین آثاری است که از یک هنرمند می بینم. برای آشنایی با هنرمندی همچون تارانتینو خیلی سریع و خشن و خونی بود. البته این دلیل بر ضعف کار نمی شود اتفاقاً به نظر منتقد ها نقطه قوت کار تارانتینو همین است. فیلم در حال روایت سه داستان به هم پیوسته هست که در پایان کار یک عده کشته بر روی دست کارگردان می ماند.
فیلم پر از فحاشی هست و مطمئنا کارگردان و بازیگر ها با هیچ کسی رودربایسیتی ندارند و هر کاری که دلشان می خواهد انجام می د
 
 
 
پرستار بیا اینجا کارت دارم...
هی با تو هستمااا .
رفتش... 
خب 
میخوام براتون از خودم بنویسم. من اسمم شین براری هست ،اهل همون نزدیکی هام. اهل ایران ، زیر دریاچه ی خزر ، قبل رشته کوههای بلند ، من زاده ی شهر بارانی و خیس رشت هستم. سالی که بدنیا اومدم تقویم جفت شش اورده بود ، یعنی 66 ، ،بود 1366 و گذر ایام از برگریز غم انگیز خزان رد شده بود و شب چله یعنی یلدا رسیده بود. مادرم میگفت یلدای 66 وقتی که بدنیا اومدم برف می اومد و شهر سراپا سفید تن کرده بود ، مث
 
باسمه تعالیچلچراغمهاجرت قصیده ۱
ای جوانان بر شما گویم یکی حرف حساباز خدا خواهم که باشد بر شما فصل الخطاب
ای عزیزانم ! سخن در مورد هجرت بُوَدکو رقابت گشته در این دوره بر پیر و شباب
نیست کار و نیست شغل و زندگی مشکل شدهنیست هجرت چاره ساز ومشکلات است و عذاب
عزت ما در وطن باشد نه در دستان غیربرده می خواهند ما را، بهر اهداف خراب
دین ما ، آیین ما،فرهنگ بی همتای ماستحاوی افکار پویا باشد و اسرار ناب
دین ما تبیین کند احکام حق را بر بشرتا نیفتد در خطا و
وصیت نامه پاسدارشهید
احمد رستمیان
بسم الله الرحمن
الرحیم
بسم رب الشهداء
والصدیقین
ولا تقومو لمن یقتل فی سبیل  الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون
 
کسی
که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه اوزنده وجاوید است و لیکن شما این حقیقت
را در نخواهید یافت.                                                                                                                   (قرآن مجید )
ذلیل ترین اقوام جهان مردمی هستند که کوچه های
شهرشان می
وصیت نامه پاسدارشهید
احمد رستمیان

بسم الله الرحمن
الرحیم

بسم رب الشهداء
والصدیقین

ولا تقومو لمن یقتل فی سبیل  الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون


 

کسی
که در راه خدا کشته شد مرده نپندارید بلکه اوزنده وجاوید است و لیکن شما این حقیقت
را در نخواهید یافت.                                                                                                                   (قرآن مجید )

ذلیل ترین اقوام جهان مردمی هستند که کوچه های
شهرشا
هر روز در شبکه‌های اجتماعی مطالبی منتشر می‌شود که اعتراض به حضور خادمین و کشیشانی جعلی و یک روزه با مفاسد اخلاقی فراوان در دستگاه مسیحیت تبشیری است.
به گزارش انجمن رهپویان هدایت با نگاهی گذرا به
شبکه های اجتماعی می توان مطالبی از این دست که در آن به افرادی که خود را کشیش
خوانده و مشکلات روحی و جسمی فراوانی برای اعضای یک کلیسا به بار آوردند را مشاهده
کرد.

اینکه چه چیز و یا بهتر است بگوییم چه سیستم و
مکانیسمی موجب به وجود آمدن و به صحنه آمدن ا
صدای عصای صابخونه میاد

مثل صدای یه روح هست که سرگردونه

مثل صدای مرگ میمونه برام گاهی

خیلی سنش بالاست

و من خیلی میترسم بیفته و بلایی سرش بیاد


 

برای همین وقتی که خونه هستم حواسم جمعه که یه وقت بلایی
سرش نیاد یا سر خودش نیاره.


 

امروز بارون خیلی قشنگی توی ونکوور بارید

رفتیم پیاده روی توی Stanley Park

بابک توی خیلی بچگیاش دو سه قسمت از "بابا لنگ
دراز" یا همون جودی آبوت خودمون رو دیده.

دلیل اینکه بقیه ش رو ندیده اینه که پدر و مادرش در دوره
هویدا و
وصیت
نامه پاسدار شهید حسن حسن زاده
 
بسم
الله الرحمن الرحیم
ان
الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله
فیقتلون وعدا علیه حقا فی التوریه و الانجیل و القرآن.
البته
خدا از مومنان جانها و مالهایشان را خریداری می کند و در برابر بهشت برین به ایشان  می بخشد. این مؤمنین در راه خدا پیکار می کنند،
می کشند و کشته می شوند. این وعده حقی است بر خدا در تورات و انجیل و قرآن.
 
با سلام و درود بر مجاهدان فی سبیل
الله که عاشقانه
وصیت
نامه پاسدار شهید حسن حسن زاده


 

بسم
الله الرحمن الرحیم

ان
الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله
فیقتلون وعدا علیه حقا فی التوریه و الانجیل و القرآن.

البته
خدا از مومنان جانها و مالهایشان را خریداری می کند و در برابر بهشت برین به ایشان  می بخشد. این مؤمنین در راه خدا پیکار می کنند،
می کشند و کشته می شوند. این وعده حقی است بر خدا در تورات و انجیل و قرآن.


 

با سلام و درود بر مجاهدان فی سبیل
الله که عاشق
شنبه عصر:
 
یه چیزی شده. ولی چون از هیچی مطمئن نیستم نمیتونم بگم بده یا بد نیست. 
جواب سونو یه توده با قطر 3 و نیم سانت و طول 5 سانت رو تو liver نشون میده. 
تو سی تی هم مشخصه! اسکن با تزریق بود. قشنگ معلوم بود رنگش فرق داره. البته من ک سرم نمیشه دقیق. 
برا دکتر فرستادم با ایمیل و بهش پیام دادم. پیام داد ک باید برا بیوپسیش برم. :|
+ هر دم از این باغ بری میرسد!! 
+ ولی من حالم خوبه واقعا! چرا اینقد هی به من انگ میزنن. بخدا ظاهرم رو هر کس ببینه اصلا 1 درصد هم نمی
یکی از مباحث پیچیده تو فلسفه، بحث خیر و شر هستش! البته همونقدر که پیچیده است جذاب هم هست! من می خوام امروز از استدلالی که ارسطو تو بحث خیر و شر آورده استفاده کنم برای تببین و پاسخ دادن یک مساله که خیلی ها نسبت بهش  سردرگمن و گیج شدن! شاید بتونه کمکی باشه برای رهایی از این ابهام ذهنی و بتونه پاسخگوی سوالتون باشه.ارسطو میگه جهان هستی و تمام اموری که ما باهاش مواجه هستیم از این پنج مورد خارج نیست۱- موجوداتی که خیر محض اند و هیچ شریّتی در آن ها وجود
درباره کتاب سفر به ولایت عزرائیل؛ چاپ پنجم؛ ۱۳۸۴؛
انتشارات مجید پیش‌نوشت: در این نوشته، «اسرائیل» به دولت قومی‌نژادی یهود
در فلسطین اشغالی اشاره دارد که به بسیاری از پیمان‌های بین‌المللی پایبند نیست. می‌کوشم
نظر آل احمد را بازتاب بدهم و در حیطه ادبیات داوری کنم. بخش‌هایی از این نوشته در
شماره پنجم فصل‌نامه فرم و نقد (پاییز ۹۷) با عنوان «از سفر تا سفرنامه» منتشر شده
است.
روایت ولایت عزرا‌ئیل درباره دولت قومی نژادی «اسرائیل»
است؛ سمپا
خبرگزاری حوزه ، گاهی
پیش خودت تصور می کنی که برای یافتن انسانهای نجیب باید به دیاری بعید سفر
کنی ، اما گویا تصورت نادرست است؛ چرا که در روزگاری که کمتر بوی انسانیت
را استشمام می کنی مردی را می بینی که وجودش مملو از انسانیت است.

اینجا محله ای قدیمی در شهر اصفهان، فلکه ی ارتش، خیابان وحید.
هرچند
بافت سنتی محله زیرساختمانها و نماهای بلند مدفون شده است اما حضور یک
پزشک متعهد، باورهای ذهنی ات را دستکاری می کند.گویا هرآنچه نسبت به تغییر
منش ان
 
باسمه تعالیچلچراغمهاجرت قصیده ۱
ای جوانان بر شما گویم یکی حرف حساباز خدا خواهم که باشد بر شما فصل الخطاب
ای عزیزانم ! سخن در مورد هجرت بُوَدکو رقابت گشته در این دوره بر پیر و شباب
نیست کار و نیست شغل و زندگی مشکل شدهنیست هجرت چاره ساز ومشکلات است و عذاب
عزت ما در وطن باشد نه در دستان غیربرده می خواهند ما را، بهر اهداف خراب
دین ما ، آیین ما،فرهنگ بی همتای ماستحاوی افکار پویا باشد و اسرار ناب
دین ما تبیین کند احکام حق را بر بشرتا نیفتد در خطا و
 
چند مسئله،
اینجا مینویسم که خودم هم یادم بمونه و اگه روزی از ذهنم رفت، یادم بیارین.
 
یکی اینکه، ادمها، ذاتا، خیلی زیاد دوست دارن که همه عصاره شون رو قاطی مسائل مختلف کنن،
 
یعنی من دوست دارم همزمان احساسات، عطش، شهوت، نفرت، خشم و... رو قاطی همه چیز کنم.
 
مشکلی که با ما ایرانیا هست، 
اینه که:
 
اغلب متعصب هستیم. یعنی ارق (ارغ؟) داشتن به یه چیزی، حالا فکر کن دین باشه، مذهب باشه، نژآد باشه، هرچی، یا حتی این باشه که ما دو سال قبل یه حرف رو زدیم، او
سریال عجیبیه این سریال سرباز. کم خرج، آماتور، فیلمنامۀ روزمره با حقایق روتین، با دروغهای روتینتر، ولی بازم دنبالش میکنم :/ شاید چون بلافاصله بعد افطار پخش میشه.
 
سطح مالی کاراکترهای فیلم - در راستای سیاست کم خرج بودن فیلم، شخصیتهای داستان همگی پشت پژو 405 و نهایتش پاترول 4در میشینن در پرخرجترین حالت ممکن. یک سری آدمای معمولی با زندگیهای معمولی که حتی دکتر مملکتش هم جوری معرفی شده که اگر با وجدان باشه، بدون نیم نگاه به ارث مادری توان خرید خون
زندگینامه
شهید حسن حسن‌زاده
دیده‌بان
فرزند: مرتضی
متولد: 1343 آدرگان (از توابع مبارکه)
عضویت: سرباز وظیفه
محل شهادت: فاو (تک عراق)
تاریخ شهادت: 27/1/1367
محل خاک‌سپاری: مبارکه ـ ایمان‌شهر
 
تشکیل کتابخانه روستای‌شان آدرگان به عهده جهادسازندگی بود، حسن مدتی را در این زمینه با جهاد همکاری نمود و مسئولیت کتابخانه را به عهده گرفت. دوران دبیرستان اهتمام زیادی به برپایی نمازجماعت در مدرسه داشت. علاوه بر کمک به پدر در کشاورزی، به افراد بی‌بضاعت نیز د
در«مجمع البحرین» آمده است: «هاء» در«توبه» هم برای تأنیث مصدر گفته شد، و هم برای وحدت، مثل «ضربهً» یعنی «یکبار ­زدن» (الطریحی، 1983، ص15)، اما «جوهری» در«صحاح»، «تاء» در توبه را «تاء وحدت» دانسته و به نقل از « اخفش» آورده است: «التوب» جمع «توبه» مثل«عوم و عومه» (الجوهری، 1990،ص91). مشتقات توبه، هم به تنهایی کاربرد دارند و هم با حرف جرّ استعمال  می شوند؛ هرگاه با حرف جر«الی» همراه شوند، همانند آیه «وَ إِن تَتوبا إِلیَ اللهِ فَقَد صَغَت قُلُوبَکُما
 
باسمه تعالیچلچراغمهاجرت قصیده ۱
ای جوانان بر شما گویم یکی حرف حساباز خدا خواهم که باشد بر شما فصل الخطاب
ای عزیزانم ! سخن در مورد هجرت بُوَدکو رقابت گشته در این دوره بر پیر و شباب
نیست کار و نیست شغل و زندگی مشکل شدهنیست هجرت چاره ساز ومشکلات است و عذاب
عزت ما در وطن باشد نه در دستان غیربرده می خواهند ما را، بهر اهداف خراب
دین ما ، آیین ما،فرهنگ بی همتای ماستحاوی افکار پویا باشد و اسرار ناب
دین ما تبیین کند احکام حق را بر بشرتا نیفتد در خطا و
 
باسمه تعالیچلچراغمهاجرت قصیده ۱
ای جوانان بر شما گویم یکی حرف حساباز خدا خواهم که باشد بر شما فصل الخطاب
ای عزیزانم ! سخن در مورد هجرت بُوَدکو رقابت گشته در این دوره بر پیر و شباب
نیست کار و نیست شغل و زندگی مشکل شدهنیست هجرت چاره ساز ومشکلات است و عذاب
عزت ما در وطن باشد نه در دستان غیربرده می خواهند ما را، بهر اهداف خراب
دین ما ، آیین ما،فرهنگ بی همتای ماستحاوی افکار پویا باشد و اسرار ناب
دین ما تبیین کند احکام حق را بر بشرتا نیفتد در خطا و
زندگینامه
شهید حسن حسن‌زاده
دیده‌بان
فرزند: مرتضی
متولد: 1343 آدرگان (از توابع مبارکه)
عضویت: سرباز وظیفه
محل شهادت: فاو (تک عراق)
تاریخ شهادت: 27/1/1367
محل خاک‌سپاری: مبارکه ـ ایمان‌شهر
 
تشکیل کتابخانه روستای‌شان آدرگان به عهده جهادسازندگی بود، حسن مدتی را در این زمینه با جهاد همکاری نمود و مسئولیت کتابخانه را به عهده گرفت. دوران دبیرستان اهتمام زیادی به برپایی نمازجماعت در مدرسه داشت. علاوه بر کمک به پدر در کشاورزی، به افراد بی‌بضاعت نیز د
 
باسمه تعالیچلچراغمهاجرت قصیده ۱
ای جوانان بر شما گویم یکی حرف حساباز خدا خواهم که باشد بر شما فصل الخطاب
ای عزیزانم ! سخن در مورد هجرت بُوَدکو رقابت گشته در این دوره بر پیر و شباب
نیست کار و نیست شغل و زندگی مشکل شدهنیست هجرت چاره ساز ومشکلات است و عذاب
عزت ما در وطن باشد نه در دستان غیربرده می خواهند ما را، بهر اهداف خراب
دین ما ، آیین ما،فرهنگ بی همتای ماستحاوی افکار پویا باشد و اسرار ناب
دین ما تبیین کند احکام حق را بر بشرتا نیفتد در خطا و
 
باسمه تعالیچلچراغمهاجرت قصیده ۱
ای جوانان بر شما گویم یکی حرف حساباز خدا خواهم که باشد بر شما فصل الخطاب
ای عزیزانم ! سخن در مورد هجرت بُوَدکو رقابت گشته در این دوره بر پیر و شباب
نیست کار و نیست شغل و زندگی مشکل شدهنیست هجرت چاره ساز ومشکلات است و عذاب
عزت ما در وطن باشد نه در دستان غیربرده می خواهند ما را، بهر اهداف خراب
دین ما ، آیین ما،فرهنگ بی همتای ماستحاوی افکار پویا باشد و اسرار ناب
دین ما تبیین کند احکام حق را بر بشرتا نیفتد در خطا و
های dudes!
ب یکی دیگ از پارتای story of ...(پارت اولش رو میتونین با اسم story of my internet  بیابید)که بینهایت پوینتلس هستن و خب قرار نیس نتیجه اخلاقی خاصیم داشته باشن خوش اومدین D:
حقیقتا تو پستای قبلی اشاره کرده بودم که تو هشت سالگی برا خود هشت سال بعدم نامه نوشتم و گفته بودم ک نامرو میزارم و خب مرسی از بعضیاتون ک یاداوری کردین "بسکه  من فیمسم!jk im a loser anyway"
خب گفتم همینجوری که نامرو بزارم برم خشک و خالی نمیشه که باید ی توضیحی چیزی بدم تا فک نکنن من کلا از بدو تو
 
باسمه تعالیچلچراغمهاجرت قصیده ۱
ای جوانان بر شما گویم یکی حرف حساباز خدا خواهم که باشد بر شما فصل الخطاب
ای عزیزانم ! سخن در مورد هجرت بُوَدکو رقابت گشته در این دوره بر پیر و شباب
نیست کار و نیست شغل و زندگی مشکل شدهنیست هجرت چاره ساز ومشکلات است و عذاب
عزت ما در وطن باشد نه در دستان غیربرده می خواهند ما را، بهر اهداف خراب
دین ما ، آیین ما،فرهنگ بی همتای ماستحاوی افکار پویا باشد و اسرار ناب
دین ما تبیین کند احکام حق را بر بشرتا نیفتد در خطا و

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها